سن‌خوزه شهر پرتقال‌های سرگردان

میترا وکیل شهرستانی است که تبحر لازم را در وکالت ندارد اما برای تغییر شغل در آزمون وکلا شرکت می کند و وکیل خانوادگی خانواده فروغی می شود.او کارهای اداری و حقوقی فروغی را انجام می دهد . فروغی تاجر سفال است. اختلافات خانوادگی فروغی بخشی ازدرگیری های  روزمره او است . از طرفی شخصی به نام آرش اورا تهدید می کند. میترا با پرس وجو متوجه درگیری پدرش با مادر آرش در گذشته می شود . زن سوخته ای که  میترا در کودکی با او روبرو می شود ودر کابوس های شبانه اش حضور دارد همان مادر آرش است. اوضاع پیچیده روانی واجتماعی میترا باعث سرگردانی او می شود گاهی تصمیم به مهاجرت می گیرد ، گاهی تردید و دودلی وجودش را چون موریانه می جود . دوست اینترنتی او که  ساکن سن خوزه است سعی می کند اورا به مهاجرت ترغیب کند اما بازهم میترا دراین راه دچار سرگردانی است.

لیلا امانی دانش آموخته حقوق است . متولد دامنه های الوند شهر تاریخی هگمتانه ( همدان ) او بعد از اتمام دوره تحصیلی متوجه شد که هیچ علاقه ای به رشته حقوق ندارد برای همین رشته هنر را انتخاب کرد . هنردنیای گمشده او بود . وی از میان هنرهای هفت گانه هنر نویسندگی را انتخاب کرد . البته در کنار هنر نوشتن توانست گوای هنامه هنر تجسمی شیشه گری صنعتی رابدست آورد . هنر دنیای کلمات وزندگی او است .